تاریخچه مشهد
در هر آفرینش بهانهای هست، در هر ساخت، در هر زایش، در خلقت انسان، در ساختن چتر، در کاشت هر دانه گندم، برای کشیدن هر دیوار، شهر هم برای تولدش بهانهای دارد. بعضی شهرها را خاکشان بهانه آبادانی میشود، بعضیها آب، چندی تجارت، و مشهد را عشق ساخته. پا که به خاکش میگذاری، حواست باشد هوای دلت را داشته باشی که بیهوا نماند
به درون خاطرات شهر که بیایی، در میان همه گرد و غبارهایش یک باغ سبز هست، باغ حمیدبن قحطبه طایی. قبل از آن این خاک خیلی تنها بود تا که آقایی آمد و تنهایی شهر و مردمانش را برای همیشه کشت. اینجا هر وقت دلت گرفت، کافی است بگویی «السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)»
مشهد در آغاز قرن سوم متولد شد، در یک روز تلخ وقتی یک ستاره بر خاک افتاده بود، صدای گریه میآمد، جگری خونین بود، خورشید به شهادت رسیده بود
کمی آن سوتر توس است. شهری با برجهای ویران، شهری خاکستری که در کابوسهایش همواره آتش است که میسوزد، خون است که میریزد توس است که میمیرد. اینک در میانهاش فردوسی خفته با حنجرهای که دلیریها، میهنپرستیها و ایران را خوانده است. با تک تک کلمات شاهنامه. در اساطیر آمده است که فرمان ساخت توس را جمشید، پادشاه کیانی داد. با هجوم خون ریز تورانیان این شهر ویران شد. توس نوذر سپه سالار کیخسرو شهریار ایران زمین، کمربست به آبادانی این شهر و نام خود بر آن نهاد. توس 900 سال در این شهر زیست و مرد. اینک تنش ذره ذره بر باد میرود پای دیوارهای ویرانه توس، جایی که مارها فلس میاندازند
بیکفایتی والیان عباسی و ظلم و جور آنها باعث شد تا فریاد آزادیخواهی از حنجره مردم خراسان برآید و سر به شورش بر دارند. آشوب تا به آنجا بالا گرفت که هارون الرشید، در سال 189 برای سرکوب فریاد دادخواهی رهسپار ولایت شرقی شد. فرماندار خراسان، علی بن عیسی فرصتطلبانه با هدایای بسیار که با به بند کشیدن گوشت و استخوان و ناموس مردم خراسان به چنگ آورده بود به ری نزد هارون شتافت. هارون او را به حکمرانی و ظلمرانی پایدار داشت. پس از یکسال، شورش از حد گذشت، هارون وی را بر کنار کرد و در سال 192 خود برای استقرار امنیت کامل راهی خراسان شد. در بهار وقتی دشت توس را عطر خاک و باران مسخ میکرد و بادهای شمالی تن را مور مور، هارون با تنی رنجور و بیمار به توس رسید. بیماری شدت گرفت، هارون درگذشت و در سناباد در تالار کاخ بزرگ باغ حمیدبن قحطبه به خاک سپرده شد
این کاخ مرکز تحولات در توس آن زمان بوده است. حضرت رضا(ع) هنگام عزیمت به مرو در این باغ اقامت کردند. مأمون برای جلب حمایت شیعیان و رسیدن به حکومتی دیرپا، با فراخوانی و اجبار امام رضا(ع) به پذیرش ولایتعهدی، امام(ع) را در دهم شوال سال 201 از مدینه به مرو آورد. سیاستمدارانه دستور داد تا با نام مبارک امام(ع) خطبه بخوانند و سکه بزنند. یکسال و نیم بعد و پس از سپری شدن ماههایی پر از حادثه، مأمون امام را همراه خود کرد و مرو را به قصد بغداد پشت سر گذاشت. مأمون ابتدا در سرخس وزیر زیرک خود فضل بن سهل را کشت. آنگاه به توس رسید، در نوغان توقف کرد و در همان درنگ کوتاه نقشه پلید خود را به اجرا در آورد و امام را به شهادت رسانید
حضرت را کنار قبر مأمون قاتل پدرش به خاک سپردند. زائرانش گرد تا گردش سکنا گزیدند و هسته اولیه شهر مشهد تشکیل شد
|